ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

بسم الله الرحمن الرحیم
به گفته ی احادیث در آخر الزمان نگه داشتن دین سختتر از نگه داشتن آهن مذاب در دست است. هدف از ایجاد این وبلاگ تقویت باورهای دینی و اعتقادی و پاسخ به سوالات اعتقادی ، احکام و هرگونه سوالات دینی است. باشد که مورد رضایت حضرت ولی الله الاعظم روحی لتراب مقدمه فداه قرار گیرد و به اندازه ی ساعتی باعث تعجیل در امر فرجشان شود.
آمین.

چشم و هم چشمی

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

می گفت: امسال می خوام برای روضه حضرت زهراسلام الله علیها سنگ تموم بذارم. یه پذیرایی خیلی عالی که کسی تا حالا ندیده باشه.

گفتم: بخاطر حضرت زهراسلام الله علیها میخوای این کار رو انجام بدی یا چشم و هم چشمی؟

کجای سیره اون حضرت همچین کاری رو دیدی؟ فکر می کنی ایشون راضی به این ریخت و پاش های اضافی هستند؟

از خصوصیات بارز ایشان ساده زیستی و قناعت بود، چطور مراسمی که قراره برای بیان فضائل ایشان برپا بشه، در تضاد با سیره رفتاری ایشون باشه؟

اگه قراره یاد اون بزرگوار رو زنده نگه داریم و ایشون رو الگوی فرزندانمون قرار بدیم، در اولین مرحله، خودمون هم باید از سیره رفتاری اون بزرگوار تبعیت کنیم. سیره ای که اسراف و چشم و هم چشمی هیچ جایی در اون نداره.

http://s2.picofile.com/file/8286716776/photo_2017_02_17_17_53_05.jpg

نظرات  (۷)

موافقم
پاسخ:
ممنونم از نظرتون
لازمه همه ما زنها یه بازبینی بکنیم ببینیم کجا ایستادیم و چه میکنیم...
پاسخ:
همینطوره نیاز به یک بازنگری اساسی هست، البته این قضیه مخصوص خانم ها نیست گرچه تو خانم ها بیشتر خودش رو نشون می ده؛ اما خیلی از اقایون هم گرفتار این مشکل هستن...
  • دخترِ روستا
  • افسوس که در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را...
     سلام
    پاسخ:
    سلام
    افسوس...
    سلام

    قبول باشه

    یک وب نوشت ارزشمند.

    ان شاءالله موفق و سربلند باشید در سایه حضرت زهرا (س) .
    پاسخ:
    سلام
    ممنونم شما همیشه لطف دارید
    ممنونم از دعای خیرتون
  • ....جلیس العقل ....
  • احسنت درسته
    پاسخ:
    ممنونم
    آفرین.حرف دلم بود
    در مورد نوشته ی عکس هم قبول دارم اما فقیر داریم تا فقیر.
    چون بعضی ها فقیر نما هستند و نمیدونم برای چی اینجورن!
    باور کنید بعضی جاها چوبش رو خوردم و نمیشه بدون تحقیق،
    و بدون تفاوت پول داد و رد شد.

    یکبار کسی پولی خواست ازم حدود 10 سال پیش 5 هزار تومنی تازه اومده بود(درست به یاد آوردم چون الان زدم توی جستجو گر دیدم ابتدا سال 1385 این اسکناس چاپ شد) و بهم گفت از شهری مجاور شهر ما اومده و کسی رو نداره تو شهرمون و پول کرایه هم نداره برگرده.
    گفتم ببخشید آقا کرایه تا اونجا رو میخوام بدم بهتون ولی پول من پنج هزار تومنی است و بلافاصله گفت همون پنج تومن رو بده اشکال نداره و پشت بندش گفت یه وقت فکری درباره من نکنی کارگرم و با زحمت روزی در میارم برای زن و بچه ام و محض آشنایی پیدا کردن پرسیدم کجای شهر کار می کنید شغل شریف؟
    گفت میخوای ندی بگو نمیدم و با ناراحتی از اینکه فکر کرد دارم آدرس ازش می گیرم تا کمک کنم گفتم من میخوام کمتون کنم اما آخه کرایه شهر شما از اینجا من رفتم خودم می دونم اینقدر نیست.پس صبر کنید خوردش کنم.:)
    با سادگی هر چه تمام تر از اینکه فهمیدم خودش نمیدونست کرایه اش چقدره ولی باز دلم میسوخت.گفتم بی خیالش این پنج هزار تومن رو بگیرید یه دعایی در حق ما کنید.
    پول رو گرفت و داشتم میرفتم که همون حرفو شنیدم!
    دنبال صدا برگشتم دیدم به یه موتوری میگه برای کرایه پول ندارم غریبم اگر میشه بهم کمک کنید.و دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم.رفتم.
    گفتم تو همین چند لحظه پیش از من پول گرفتی درحالی که از کرایه ات زیاد تر هم دادم و به موتوری که پول رو داشت میداد و میگفت بگیر آقا پول رو من دارم میرم و عجله دارم میرمچون دیدم فقیر نما پولم رو نمیده پول رو از موتوری گرفتم گفتم این به اون در و یارو با اینکه فهمیده بود من چی گفتم و چی شد باز پول رو داشت میداد و از من شاکی شد و گفت برای چی پولم رو گرفتی من این پول رو به اون می خواستم بدم گفتم این دروغ میگه پول رو برای خودش میخواد نه کرایه و از من هم پول گرفت همین چند دیقه پیش!!

    گفت من این پول رو برای خدا میدم کاری هم ندارم برای چی خرج میکنه و من موندم:|
    تا قبلش لحظه نمی تونستم حرف فقیره رو باور کنم ولی باور کردم اما اون جا نتونستم دیگه حرف موتوری رو باور کنم و مشکوک بود.
    داشتم با پولی که گرفتم می رفتم و به این فکر می کردم که پول رو به موتوری پس ندم هم انگار پول خودم رو پس گرفتم چون اگر پول رو میدادم به موتوری دوباره می داد دست یارو فقیر نما.
    تو همین فکر بودم و چند قدمی رفتم که دیدم دو نفر از اون طرف خیابون با یه چوب ضخیم و کوتاه دستشون دارن عبور می کنند و به سمت من اومدن و گفتن پول رو رد کن بیاد!
    باور کنید در واقع من اینجا پول خودم رو از چنگ فقیر نما در آوردم که خودش رو فقیر جا زده بود در حالی که یک گروه متکدی بودند که زورگیری هم می کردند.

    و اما ته این خاطره من خوب تموم نشد و مجبور شدم پولمو به زور بدم.

    از اون به بعد نگرش من نسبت به فقرا زیاد دلسوزانه و ترحم آمیز نبود.
    و اغلب جاها بیشتر سوال و شک می کنم و کمتر کمکشون می کنم.
    پاسخ:
    بله حرف شما کاملا درست هست.
    بعضی از این افراد کاملا شناخته شده هستند. مثلا من چندین نفر رو می شناسم که چندین ساله که دارم در یک قسمت خاص هر روز می بینمشون و هر روز هم به یک شیوه از مردم گدایی می کنند.
    مطمئنا منظور رهبری هم این افراد نیستند.
    متن زیر استفتایی در سایت مقام معظم رهبری هست:
    س ۱۸۲۱. آیا دادن صدقات به گدایانی که درب منازل را می زنند یا در خیابان ها می نشینند جایز است یا این که بهتر است به یتیمان و مساکین داده شود و یا با ریختن آن ها در صندوق صدقات در اختیار کمیته امداد قرار گیرد؟
      ج. صدقات مستحبّی بهتر است به فقیر عفیف و متدیّن داده شود و همچنین گذاشتن آن در اختیار کمیته امداد هرچند با ریختن در صندوق صدقات هم باشد اشکال ندارد، ولی صدقات واجب باید توسط خود شخص و یا به وسیله وکیل او به فقرایی که مستحق هستند داده شود و در صورتی که انسان بداند که مسئولین کمیته امداد پول های صندوق ها را جمع آوری کرده و به فقرای مستحق می دهند، ریختن آن در صندوق های صدقات اشکال ندارد.

    در ادامه ماجرایی تعریف کردم باید بگم خواستم برم به پلیس اطلاع بدم اما فرار کردن.
    در کل نان را از گلوی فقرا بریدن در نوشته تصویر این مطلب شما بر می گرده به همین دزدی و اختلاص ها و از بیت المال دزدیدن و... .
    و درباره این نان بری ها واقعا حق با فقراست و مسئولیت بر دوش مسئولینه  پس اگر حقی ضایع بشه بر گردن مسئولان هم هست.
    پاسخ:
    بله همینطوره مسئولین مسئولیت سنگینی دارند...
    ممنونم از همراهی شما

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی