دوستش دارم...
بسم الله الرحمن الرحیم
15 روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.
گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید.
با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.
آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتاده بود.
شروع کرد به یا حسین علیه السلام گفتن.
بعد از 15 روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین علیه السلام می گفت که شهید شد1...
شهدا عاشق امام حسین علیه السلام بودند. وقتی کسی عاشق میشه، برای جلب توجه معشوق سعی میکنه بیشتر خودش رو شبیه به اون کنه. هر کاری می کنه که رضایت معشوق رو در پی داشته باشه. از هر کاری که فکر کنه باعث ناراحتی اون میشه، دوری میکنه. دائما به او فکر میکنه. حاضر نیست حتی برای لحظه ای هم ناراحتی اونو ببینه. اون رو بر هر کسی و هر چیزی مقدم میدونه. از دوری عذاب می کشه و تلاش می کنه که سریعتر به معشوق برسه.
اگه واقعا محبت امام علیه السلام رو میخوایم، بهترین کار اینه که مثل یک عاشق واقعی برخورد کنیم. اگه موقع انجام هر کاری اون رو با معیار و میزان امام حسین علیه السلام بسنجیم، ما هم میتونیم حسینی بشیم، میتونیم بگیم که ما هم واقعا عاشقیم...
ان شاالله که ما هم در زمره شهیدانش قرار بگیریم...
منبع:
1.راوی: مادر شهید حسین علی پور اسحاق، از رزمندگان گردان حمزه سید الشهداء، تولد:1/7//1346- اندیشمک شهادت:21/9/1360- عملیات طریق القدس محل دفن: اندیمشک (قطعه قدیم)