محدودیت یا حفظ حریم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
می گفت همسایه ای داریم که از نظر وضعیت حجاب، اصلا قابل قبول نیست. یک روز گفت : از این که با تو رفت و آمد می کنم، اصلا احساس بدی ندارم ، نه شماره همسرم رو داری که بخوام نگران باشم باهاش دوست میشی، نه هر روز با یه مدل ارایش و لباس ناجور جلوش ظاهر میشی که نگران این باشم، که ذهنش به تو مشغول میشه و نه اهل بگو بخند با نامحرم هستی که نگران از دست دادن شوهرم باشم؛ درحالیکه تمامی این ترس ها رو در مورد اکثر دوستانم دارم. بهش گفته بود: خب خود تو هم که مثل دوستات هستی، نه حریمی برای ارتباط با نامحرم داری و نه ظاهر مذهبی داری. دوستان تو هم ممکنه همین نگرانی ها رو نسبت به همسرانشون داشته باشن. گفته بود نه؛ من به همسرم وفادار هستم و به خودم مطمئن هستم...
بعضی اتفاق ها ناگزیر هستن. مگه میشه آتش و چوب رو کنار هم بگذاریم و توقع آتش گرفتن هم نداشته باشیم؟ سریال ماه و پلنگ که مدتی پیش در تلویزیون پخش می شد خیلی جالب این قضیه رو نشون داد. وقتی دو نفر نامحرم بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی برای خودشون دائم باهم ارتباط داشته باشن، نتیجه این میشه که بالاخره به هم وابسته میشه. (البته در بهترین شرایط این اتفاق می افته، خیلی وقت ها هم ممکنه اون زن فقط طعمه ای برای مرد باشه که وقتی نیاز مرد برطرف شد، دیگر سراغی هم از اون خانم نگیره).
حضرت علی (علیه السلام) در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:« ای بندگان خدا! بدانید
که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل
ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و
همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است1.»
البته صحبت های معمولی که مفسده ای در میان نداشته باشد، ایرادی ندارد. اما خب بهترین راه این است که مرزبندی بین محرم و نامحرم وجود داشته باشه. این مرزبندی برای سلامت زندگی ها و آرامش فکری هم بسیار مفید است.
ان شاالله که خدا ما رو از مکاید شیطان حفظ کند.
منبع:
1.بحارالانوار ج 74 ص 291: عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان؛