انگار عادت کرده بود؛ حتی برای کوچکترین کارها هم دروغ بگه. اما دیگه از این وضعیت خسته شده بود. می دید که کسی روی حرف هاش حساب نمی کنه. کسی خودش و حرف هاش رو جدی نمی گیره. حتی در محل کار هم کمتر کسی بهش اعتماد می کرد.
شنیده بود: برای اینکه خیر دنیا و آخرت را داشته باشه، باید دروغگویی رو ترک کنه1.
از وقتی صداقت رو در پیش گرفته بود؛ احساس بهتری نسبت به خودش داشت. دیگه نگران نبود.
به طرز عجیبی اعتماد به نفسش بالا رفته بود.
حالا احساس می کرد، به آرامش رسیده2.
منابع:
1. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 69 ، ص 262، ح 43: أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَیِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی خُلُقاً یَجْمَعُ لِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا تَکْذِب: مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
2. نهج الفصاحه ص 548 ، ح 1864: رسول اکرم صلى الله علیه و آله: الصدق طمأنینة و الکذب ریبة: راستگویى [مایه] آرامش و دروغگویى {مایه} تشویش است.
بسم الله الرحمن الرحیم
می گفت: من که اصلا رای نمیدم. وقتی این انتخابات ها همه نمایشی و فرمالیته هستن و از قبل نتیجه مشخصه ما برای چی باید خودمون رو الکی ضایع کنیم؟
گفتم: مشخصه؟ چطور؟ شما می دونی کی قراره رییس جمهور بشه؟
گفت: چه میدونم از اونایی که قراره اسمشو دربیارن بپرس...
خوبه قبل از اینکه اینقدر مطمئن درباره حرف هایی که مطمئن نیستیم حرف بزنیم، کمی فکر کنیم.
چرا همیشه باید صحبت های شبکه های ماهواره ای رو بدون فکر کردن بهشون ، تکرار کنیم؟
اگه نتایج انتخابات از قبل مشخص می بود، پس همیشه باید کشور دست یه جناج خاص می بود ، در حالیکه این طور نبوده و این نشون می ده که نظر مردم کاملا در این تغییرات مشهود هست.
بعد هم اگه از پیش تعیین شده بود، چرا کاندیداها برای یکی دو رای بیشتر این همه تلاش می کنند؟ اگه میدونستن که از قبل همه چی مشخصه پس اینهمه زحمت و تکاپو برای چیه؟ اگه هم نمیدونن چطور شما خبر دارید بعد اون ها خبر ندارن؟
این شبهه ها رو کسایی طرح می کنن، که دارن تلاش می کنن شما رو از نظام دلسرد کنن و شما نیای رای بدی تا بگن مردم نظام رو قبول ندارن و از گزینه های روی میزشون بگن به بهونه آزاد کردن ملت ایران از دست نظام...
اتفاقا با همین رای ندادن های شما، حق خودتون رو از دست میدید برای انتخاب اون کسی که به نظرتون اصلح هست. و باعث این میشه که بقیه بیان و رای بیشتری بدن و نتیجه رو به نفع خودشون تغییر بدن.
ان شاالله که با حضور حداکثری پای صندوق های رای و رای به بهترین گزینه، آینده ای پر از موفقیت برای کشورمون رقم بزنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
می گفت: چه کنم که بهشتی شوم؟ گفتم: پاسخ شما قبلا داده شده.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال)1.
واقعا دین داری کار سختی نیست، فقط کافیه به اخلاقیات پایبند باشیم. دستورات دینی ما اکثرا تاکید به اخلاق و خوبی هاست چرا باید از اون ها دوری کنیم؟
این روزها برخی به خاطر کسب رای بیشتر و رسیدن به قدرت، طوری به مردم دروغ میگن که انگار فراموش کردن که آخرتی هم هست و همه چیز در سود دنیا خلاصه نمیشه. کاش برخی مسئولین به آراء مردم به چشم امانت نگاه می کردند و در این 4 سال همه تلاش خود را می کردند که به عهدهای خود وفا کنند.
منبع:
1.معدن الجواهر ص 53 - نهج الفصاحه ص 216 ، ح321: اضْمَنُوا لِی سِتَّةً مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَضْمَنْ لَکُمُ الْجَنَّةَ اصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ وَ أَوْفُوا إِذَا وَعَدْتُمْ وَ أَدُّوا إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُم
بسم الله الرحمن الرحیم
دائم از صداقت دم می زد، در حالیکه در بسیاری از رفتارهاش صداقتی دیده نمی شد. یکی از دوستانش با ناراحتی پیش من آمد و می گفت: چراوقتی خودش به حرف هاش عمل نمی کنه بقیه باید عمل کنن؟
گفتم: اولا شما از کجا مطمئن هستید که ایشون صادق نیستند؟ خوبه به دوستان و اطرافیانمون حسن ظن داشه باشیم، نه اینکه دائما به دنبال ایراد گرفتن از اون ها باشیم. ثانیا، امام باقر علیه السلام می فرمایند:
سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید1.
نیازی نیست وقتی حرفی رو می شنویم ، اول بریم ببینیم که گوینده هم عامل بوده به اون حرف یا نه! به این کارها میگن بهانه گیری... اگه واقعا حرف خوب و عاقلانه ای هست بهتره که ما هم انجامش بدیم و خودمون رو از برکاتش بی نصیب نذاریم.
منابع:
1.تحف العقول، ص 291: خُذُوا الکَلِمَةَ الطَّیبةِ مِمَّن قالَها و إن لَم یَعمَل بِها
بسم الله الرحمن الرحیم
در جمعی نشسته بودیم که یکی از دوستان شروع کرد به تعریف خاطره ای از جوانی اش. یکی از دوستان دائم بین صحبت هاش می پرید و حرف های دوستش را اصلاح می کرد، طوریکه اون بنده خدا، از ادامه خاطره منصرف شد.
بعد از اتمام جلسه و متفرق شدن دوستان، ازش پرسیدم: چرا اینقدر وسط حرف اون بنده خدا می پریدی؟
گفت: آخه بعضی جاها رو دروغ می گفت!
گفتم: اولا که چون خاطره مربوط به قدیم می شد شاید فراموش کرده بود، ثانیا این خاطره نه باعث آبرو بردن از کسی می شد، نه به کسی ضرر و آسیب می رسوند، شما نباید این کار رو می کردی. میگن دروغ گفتن حرامه، راست گفتن که واجب نیست! بعضی جاها بهتره سکوت کنی تا دلی شکسته و احترامی ضایع نشه.
از قدیم گفتن جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.
بهتره هر موقع چیزی به ذهنمون می رسه اول در موردش فکر کنیم و همه جوانبش رو بسنجیم، بعد انجامش بدیم؛ نکنه با حرف ها و کارهامون باعث ناراحتی و کدورت بین مومنین بشیم.