بسم الله الرحمن الرحیم
غمگین به نظر می رسید. مدتی بود کم حرف شده بود. کمی باهاش صحبت کردم. می گفت: این همه تاکید شده به یاد مرگ. منم مدتی شروع کردم به فکر کردن درباره مرگ؛ اما نتیجه این که افسرده و دلزده شدم. همش فکر می کنم قراره بمیرم و از زندگی زده شدم.
گفتم: اولا که نه افراط درسته نه تفریط. ثانیا اگه به مرگ درست نگاه کنیم این اتفاق ها نمی افته.
اگه زندگی دنیا رو یک فرصت بدونیم که باید ازش حداکثر استفاده رو بکنیم، دیگه با یاد مرگ ، از زندگی زده نمیشیم که هیچ اتفاقا بیشتر هم قدرش رو می دونیم. اتفاقا اینطوری بیشتر می تونیم اولویت سنجی کنیم و ببینیم کدوم کارها برامون در اولویت هستن؟ بعضی کارها واقعا نیازی نیست حتما انجام بشن و بعضی کارها رو حتما باید انجام بدیم.
لازم نیست هر لحظه منتظر مرگ بشینیم و افسرده بشینیم، اما با یا مرگ، یاد می گیریم که خودمون رو برای مرگ آماده کنیم و نسبت به این واقعه حتمی بی خیال نباشیم.
اگه حق الناس رو رعایت کنیم و مواظب حق الله باشیم، خیلی راحت خودمون رو آماده مرگ کردیم و از مواجهه باهاش نگران نمی شیم.
امام على علیه السلام می فرمایند: چونان کسى مباش که بدون عمل ، به آخرت امید بسته است··· از مرگ مى ترسد، اما پیش از رفتن کارى نمى کند1.
منبع:
1. نهج البلاغة : الحکمة 150 : لا تَکُن مِمّن یَرجو الآخِرَةَ بغَیرِ العَمَلِ ··· یَخشَى المَوتَ ، و لا یُبادِرُ الفَوتَ .