از اصرارهای بی جای ما تا محبت بی حد و حصر او
از سرفه های شدیدش مشخص بود، سرمای سختی خورده. جلوی در مغازه ایستاده بود و پاهاش رو به زمین می کوبید و گریه می کرد و از مادر بستنی می خواست. مادر با آرامش و مهربانی براش توضیح می داد که الان سرما خوردی و اگه بستنی بخوری حالت بدتر می شه؛ اما دخترک بیشتر گریه می کرد و تهدید می کرد که اگه نخری، باهات قهر می کنم و دیگه دوست ندارم.
یک لحظه به ذهنم رسید، انگار رابطه ما و درخواست هامون با خدا هم همین طوره. گاهی چیزی به صلاحمون نیست و با اصرار از خدا می خواهیم، اما اون بهتر از خودمون خیر و صلاح ما رو میدونه: وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ
منبع:
1. سوره مبارکه بقره، آیه 216: وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ: لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.