ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

بسم الله الرحمن الرحیم
به گفته ی احادیث در آخر الزمان نگه داشتن دین سختتر از نگه داشتن آهن مذاب در دست است. هدف از ایجاد این وبلاگ تقویت باورهای دینی و اعتقادی و پاسخ به سوالات اعتقادی ، احکام و هرگونه سوالات دینی است. باشد که مورد رضایت حضرت ولی الله الاعظم روحی لتراب مقدمه فداه قرار گیرد و به اندازه ی ساعتی باعث تعجیل در امر فرجشان شود.
آمین.

۱۱ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

۲۹
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه مُحَرَم برامون حال و هوای خاصی داره، سعی می کنیم هر سال برامون با سال گذشته فرق داشته باشه. دوست داریم اثر بیشتری داشته باشه و انرژی بیشتری بهمون بده. با بهتر استفاده کردن از محرم ، اون سال برامون بیمه میشه.  

تو اتاق نشسته بودم و داشتم فکر می کردم چقدر خودمو برای محرم آماده کردم؟ 

یادم افتاد مدتیه که یه کتاب خریدم اما هنوز تو صف کتاب ها مونده و خونده نشده. به نظرم بهترین فرصت برای خوندن کتاب بود. 

کتاب نامیرا 

بیش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول می کند؛ ابتدا به ذهن می رسد «نامیرا» فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواسته اند ابهام داستان را زیاد کنند. اما کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم می شود «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که می گوید پهنه ی سرزمین کربلا به اندازه ی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست.
«نامیرا» داستانی شخصیت محور است؛ رمانی با خرده روایت هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم ها. این روزگار است که آدم ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می گذارد و نویسنده ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده ی کتاب را به سبک رمان های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می کند، تصویرسازی می کند، شخصیت ها را یک به یک وارد داستان می کند، آن ها را معرفی می کند و با داستان پیش می برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت های تاریخی نشده و البته از عقبه ی تحقیقی درستی بهره برده است. 
این اثر درباره دختر و پسری جوانی است که بین سرداران بزرگ برای حمایت از امام حسین علیه السلام و یزید تردید دارند؛ در ادامه داستان، این دو جوان طی استدلال های مختلف به حقانیت امام حسین علیه السلام پی می برند.
نویسنده، رمان «نامیرا» را در قالب یک فیلمنامه پانزده قسمتی نوشت و برای نوشتن این داستان آثار تحلیلی که درباره امام حسین علیه السلام و قیام او نوشته شده و کتاب های مقاتل را مطالعه کرده است1.

دوستان اگه فرصت مطالعه دارید، این کتاب رو از دست ندید. داستان کربلا برای ما همیشه عبرت آموز هست. شاید خوندن این کتاب تلنگری برای ما و انتظارمون برای حضرت ولی عصر روحی فداه باشه. 

منبع:

1. برگرفته از سایت پاتوق کتاب فردا 

۱۹
اسفند
بسم الله الرحمن الرحیم
می گفت: مدتی بود که نمازهام اصلا به دلم نمی نشست. از خودم ناراحت و دلگیر بودم. چرا باید نمازهامو با بی توجهی و غفلت بخونم؟ اونم نمازهایی که اینقدر بهشون سفارش شده و ستون دین هستند.
تا اینکه بهم کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم رو معرفی کردن. بعد از خوندنش نمازهام رنگ و بوی دیگه ای گرفتن خیلی از قبلم بهتر شده. هنوز عالی نشدم ولی در حال تلاش برای بهتر و بهتر شدن هستم.

کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم ،مجموعه سخنرانی های ارزشمند استاد پناهیان در این موضوع است که بصورت کتاب به چاپ رسیده  و بسیار مورد استقبال قرار گرفته طوری که به چاپ هشتم رسیده.
البته فایل های صوتی این کتاب هم موجود است و برای افرادی که وقت مطالعه ندارند، مناسب است.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
قصد ما نصیحت کردن نیست، بلکه یکی دو رمز و راز دربارۀ نماز وجود دارد که کمتر گفته شده است و ما می‌خواهیم در مورد آن رموز به گفتگو بنشینیم و ببینیم چقدر راحت می‌توان با نماز به مراتب بلند معنوی رسید، ولی متأسفانه ما خودمان را از بهره‌برداری از چنین عبادت پراثری محروم کرده‌ایم.


لینک خرید اینترنتی کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم...

http://bayanbox.ir/view/5927815370083843968/Book-Namaz.jpg
۰۳
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم


امروز که سخنرانی حضرت آقا رو در سالن کنفرانس فلسطین دیدم و صحبت ها رو درباره ضعف اسرائیل و قدرت ایمان نیروهای مقاومت شنیدم یاد مجموعه کتاب های خانه عنکبوت افتادم.

رژیم جنایت کار و غاصب اسرائیل طوری با تبلیغات و داستان پردازی قدرت و نفوذ خود را افسانه ای نشان می دهد، که خیلی ها این دروغ آنها را باور می کنند و همانطور که آن ها می خواهند، فکر می کنند که واقعا آنها قدرتمند و غیر قابل نفوذ و باهوش هستند در حالیکه هیچکدام از این دروغ ها واقعیت ندارد و این رژیم از خانه عنکبوت هم سست تر است.

کتابی که امروز می خوام بهتون معرفی کنم، مجموعه رمان های خانه عنکبوت هست. داستان هایی واقعی از مبارزینی شجاع و دلیر که با به خطر انداختن امنیت خودشون و نفوذ به قلب دشمن، سالیان سال به کشورشون خدمت کردند و داستان خیالی غیرقابل نفوذ بودن موساد رو برهم زدند.

داستان، روایت زندگی مردی است که سی سال در اسرائیل زندگی می کند و از افراد مشهور و قابل اعتماد و سرشناس جامعه ی اسرائیل محسوب می شود و هنگام مرگ راز مهمش را به همسرش می گوید... رازی که پرده از هویت واقعی او بر می دارد.

با هم چند خط از این کتاب رو مطالعه می کنیم:

تنها کافی بود هلن نگاهی به این اسکناس بیندازد تا همه چیز را درک کند. روی نصف اسکناس، دست خط دیوید را دید که نوشته بود: ... این ها هموطنان من هستند. امضاء: دیوید.

نصف اسکناسی را که در کیف پول دیوید پیدا کرده بود، در حقیقت نامه ناتمامی از سوی دیوید به او بود: هلن اعتماد کن...  و بعد از آن چیزی نوشته نشده بود.

بعد از اینکه دو نیمه اسکناس را کنار هم قرار داد، نامه کامل شد: هلن! اعتماد کن، این ها هموطنان من هستند. امضاء: دیوید.

آنچه در درجه اول برای هلن اهمیت داشت، شناخت حقیقت بود. او می خواست بداند دیوید واقعا که بوده است. این موضوع همانقدر به او مربوط می شد که به کودکانش و آینده آن ها.

نویسنده کتاب انقدر جذاب و دقیق به نگارش کتاب پرداخته که خواننده را کاملا به درون ماجرا می برد. تصویر سازی ها انقدر دقیق و ماهرانه صورت گرفته که خواننده همه چیز را مقابل چشم خود می بیند.

پیشنهاد می کنم خوندن این مجموعه  رو از دست ندید.

لینک خرید اینترنتی کتاب.


http://defapress.ir/files/fa/news/1395/9/21/58015_501.jpg

۲۷
دی


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب خوندن رو با خوندن رمان شروع کردم. اما هر رمانی نمی خواندم. فقط کتاب های آقایان سید مهدی شجاعی و رضا امیرخانی رو می خوندم. اما محتواهای خوبی داشتند، هم قلم بسیار زیبا و جذابی. با اولین کتابی که از هر دو نویسنده خوندم سریع دنبال کتاب های بعدیشون می رفتم و همیشه پیگیر جدیدترین آثارشون بودم.

کتاب از به یکی از زیباترین کتاب های آقای امیرخانی با سبکی جدید و متفاوت و در عین حال بسیار جذاب بود. کتابی که یکی از متفاوت ترین رمان های دفاع مقدس است و در سال  1380 به چاپ رسید.

داستان خلبانی که از پرواز منع شده بود و دلش برای پرواز پر پر می زد. تمام داستان، نامه هایی است که بین افراد مختلف داستان رد و بدل می شود. دلیل نام کتاب هم همین است از .... به....

نویسنده در این داستان طوری به موضوع پرداخته، که اصلا به دنبال آرمانی نشان دادن واقعه نیست بلکه واقعیات موجود در زندگی انسان ها رو روایت می کنه.

یکی از بهترین قسمت های کتاب وقتی است که خلبان منع شده از پرواز نام ای به امام زمان می نویسد و اینگونه با او در و دل می کند:


آقا!شفیع من باشید..... از خدا بخواهید مرگم را برساند، اگر نه کاری بکند که بفهمم زنده ام ......

اگر به خواندن رمان علاقه دارید، پیشنهاد می کنم رمان از به را از دست ندید.


http://ketabnak.com//images/covers/b8pxdvpmom.jpg

۲۰
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

داشتیم درباره سیره سیاسی معصومین علیهم السلام صحبت می کردیم؛ می گفت: حالا که ما در عصر غیبت زندگی می کنیم و اماممون رو نمی بینیم، پس چطور می تونیم راه رو از بیراهه تشخیص بدیم؟ خوش به حال اون افرادی که زمان امامان معصوم علیهم السلام زندگی می کردند و جواب سوالاتشون رو بدون واسطه یا لااقل با یکی دو واسطه مطمئن از امام عصرشون می گرفتند.

گفتم: درسته که ما در عصر غیبت هستیم و از درک حضور اماممون محروم هستیم و از این نظر در تنگناییم، اما راه اون بزرگواران که عوض نشده، خیلی جاها می تونیم سیره اونها رو در پیش بگیریم یا در پیچ های حساس تاریخی می تونیم با مطالعه تاریخ اشتباهات اقوام قبل رو مرتکب نشیم و با توجه به نظرات صادره از معصومین راه درست رو تشخیص بدیم.

فکر کردم بهتره کتابی رو بهش معرفی کنم. اولین کتابی که به ذهنم رسید کتاب انسان 250 ساله بود. کتابی که از جمع آوری بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام است.

http://s2.picofile.com/file/7634790000/ensan250sale_b.jpg

در قسمتی از کتاب می خوانیم:

این فکر برای بنده در سال 1350 و در دوران محنت بار یک امتحان و ابتلای دشوار پیدا شد. اگرچه قبل از آن به ائمه علیهم السلام به صورت مبارزان بزرگی که در راه اعتلای کلمه ی توحید و استقرار حکومت الهی فداکاری می کردند، توجه داشتم؛ اما نکته ای که در آن برهه ناگهان برای من روشن شد، این بود که زندگی این بزرگواران، علی رغم تفاوت ظاهری در مجموع یک حرکت مستمر و طولانی است؛ که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع می شود و دویست و پنجاه سال ادامه پیدا می کند و به سال 260 که سال شروع غیبت صغری است در زندگی ائمه علیهم السلام خاتمه پیدا می کند. 1365/4/28


برای دانلود کتاب کلیک کنید.

۱۳
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

از نوجوانی، پدرم همیشه برامون کتاب می خرید. معمولا تو خونه همه در حال مطالعه بودن. برای همین به مطالعه کردن علاقمند شده بودم. اوائل فقط کتاب های داستانی می خوندم. البته پدرم همیشه به کتاب هایی که می خوندیم نظارت می کرد. در حقیقت خودش ما رو به سمت بهترین ها حرکت می داد بدون اینکه ما متوجه بشیم که حواسش هست.

یکی از کتاب هایی که همون موقع خوندم و هنوز که هنوزه خیلی قسمت هاش تو ذهنم هست، کتابی بود با موضوع اتفاقات دنیای بعد از مرگ. کتابی که بعد از خوندنش تا مدت ها و شاید تا سال ها حتی تصاویری که ذهنم ازش ساخته بود جلوی چشمم می اومد. بعضی کتاب ها واقعا در روح انسان رسوخ می کند. به نظر من این کتاب از اون دسته بود.

کتابی با نام سیاحت غرب


http://www.irannaz.com/ax1/7/1.jpg

اگر وقت مطالعه دارید و حال خوندن کتاب های سنگین مذهبی رو ندارید، پیشنهاد می کنم حتما کتاب سیاحت غرب رو مطالعه کنید. این کتاب طوری اتفاقات پس از مرگ رو برای انسان بازسازی می کنه که تا مدت ها مواظب اعمالتون خواهید بود. کاش چیزی به نام نسیان و غفلت وجود نداشت.

باهم چند سطری از کتاب رو می خوانیم:

جنازه را سرازیر گور نمودند و من در گور ایستاده تماشا می کردم. در آن حال مرا ترس و وحشت گرفته بود. بویژه هنگامی که دیدم در گور جانورهائی پیدا شدند و به جنازه حمله ور گردیدند. و آن مردی که در گور جنازه را خوابانید، معترض آن جانورها نشد، گویا آنها را نمی دید، و از گور بیرون شد.

از مردم دادرسی خواستم؛ کسی به دادم نرسید و مشغول خود بودند، گویا هنگامه میان گور را نمی دیدند. ناگهان اشخاص دیگری در گور پیدا شدند که آنها کمک نموده آن جانوران فرار نمودند. خواستم از آنها بپرسم که آنها کیانند؟ گفتند:

- ... انّ الحسنات یذهبن السیّئات...البته حسنات و نیکوکاریهای شما، سیئات و بدکاریهایتان را نابود می سازد.از خوف و وحشت گور و تنهائی نزدیک بود دلم بترکد. با حال غربت و وحشت فوق العاده و یأس از غیر خدا، در بالای سرجنازه نشستم.  کم کم دیدم قبر می لرزد و از دیوارها و سقف و لحد خاک می ریزد، و خصوصاً از پائین پای قبر که بسیار تلاطم دارد. کانه جانوری آنجا را می خواهد بشکافد و داخل قبر شود. بالأخره آنجا شکافته شد. دیدم دو نفر با رویهای موحش و هیکل مهیب، داخل قبر شدند. مثل دیوهای قوی هیکل، از دهان و دو سوراخ بینی هایشان دود و شعله آتش بیرون می رود و گرزهای آهنین که با آتش سرخ شده بود- که برقهای آتش از آنها جستن می کرد- در دست داشتند. و به صدای رعد آسا، که گویا زمین و آسمان را بلرزه آورده، از جنازه پرسش نمودند که:من ربّک؟  خدای تو کیست؟

و من از ترس و وحشت، نه دل  داشتم و نه زبان. و فکر کردم که جنازه بی روح جواب اینها را نخواهد داد و یقین است که با این گرزها خواهند زد که قبر پر از آتش شود. و با آن وحشت ما لا کلام، این آتش هم سربار خواهد شد. پس بهتر این است که من جواب بگویم. توجه نمودم بسوی حق، و چاره ساز بیچارگان، و کارساز درماندگان، و در دل متوسل شدم به علی ابن ابی طالب، چون او را بخوبی می شناسم، و دادرس درماندگان فهمیده بودم، و دوست داشتم او را و قدرت و توانائی او را در همه عوالم و منازل نافذ میدانستم. و این یکی از نعمتها و چاره سازیهای خداوند بود که در همچو موقع وحشت و خطرناکی که آدمی از هوش بیگانه می شود،

 ... و تری النّاس سکاری و ما هم بسکاری؛ و مردم را، از وحشت آن روز، بیخود و سست بنگری، در صورتیکه سست نیستند.

آن وسیله بزرگ را بیاد آدمی می آورد.

و به مجرد این خطور و الهام، قلبم قوت گرفت و زبانم باز شد. و چون سکوت من بطول انجامیده بود آن دو سائل به غیظ و شدت، دوباره سئوال نمودند که:

- خدا، و معبود تو کیست؟

به صورت و هیبتی که صد درجه از اولی سخت تر و شدیدتر بود. و از شدت غیظ صورتشان سیاه و از چشمهاشان برق آتش شعله می زند و گرزها بالا رفت و مهیّای زدن شدند. مثل اول نترسیدم و به صدای ضعیف جواب گفتم که:

- معبود من خدای یگانه بی همتاست. هوالله الذی لا إله الا هوعالم الغیب والشهادة هوالرحمن الرحیم. هوالله الذی لا إله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.این آیه شریفه را، که در دنیا در تعقیب نماز صبح مداومت داشتم، محض اظهار فضل برای آنها خواندم که خیال نکنند بنی آدم فضلی و کمالی ندارند و چنانکه روز اول بر خلقت بنی آدم اعتراض نمودند که " غیر از فساد و خونریزی چیزی در آنها نیست". بالجمله، پس از تلاوت آیه شریفه، در جواب آنها، دیدم غضب آنها شکست و گرفتگی صورتشان فرو نشست. حتی یکی به دیگری گفت:

- معلوم می شود که این از علمای اسلام است؛ سزاوار است که بعد از این بطور نزاکت از او سؤال شود.

ولی آن دیگری گفت:

- چون مناط رفتار ما با این شخص جواب سؤال آخری - دیگری- است و آن هنوز معلوم نیست، ما باید به مأموریت خود عمل نموده وظائف خود را انجام دهیم و این هر که باشد، عناوین و اعتبارات در نظر ما اعتباری ندارد.

پس سؤال نمودند:

- من نبیّک؟ پیغمبر تو کیست؟

در این هنگام طپش قلب من کمتر و زبانم بازتر و صدایم کلفت تر گردیده بود. جواب دادم:

نبی و رسول الله الی الناس کافه محمد بن عبدالله خاتم النبیین و سیدالمرسلین(علیه السلام).

در این هنگام غیظ و غضبشان به کلی رفت و صورتشان روشن گردید و از من هم آن ترس و وحشت نیز رفت...



لینک دانلود رایگان کتاب سیاحت غرب.

۱۰
آذر


بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی پیش یکی از دوستانم پرسیدند، شما که اینقدر از سبک زندگی اسلامی دم می زنید، اصلا کتابی در این مورد نوشته شده؟ ما چجوری سبک زندگی اسلامی رو یاد بگیریم که بتونیم رعایتش کنیم؟

گفتم اتفاقا کتاب های زیادی در این مورد نوشته شده و چند موردش رو بهش معرفی کردم.


http://images.khabaronline.ir/Images/news/Larg_Pic/19-12-1391/IMAGE634984244411247148.jpg

 امروز یکی از مهمترین این کتاب ها رو میخوام بهتون معرفی کنم. کتاب مفاتیح الحیاة،که اثر ارزشمند علامه جوادی آملی است.

این کتاب به چهاربخش تقسیم بندی شده:

1. ارتباط انسان با خود

2. ارتباط انسان با دیگران

3. ارتباط انسان با طبیعت

4. ارتباط انسان با حیوانات

در این کتاب از احادیث معتبری استفاده شده. احادیثی کاربردی که عمل کردن به اون ها باعث زندگی بهتر برامون میشه.  اگه واقعا قصد داریم سبک زندگیمون اسلامی باشه و جامعه مون رو تبدیل به اون مدینه فاضله آرمانی کنیم، بهتره این کتاب رو مطالعه کنیم و به احادیثش عمل کنیم. امام باقر علیه السلام می فرمایند:

آنکه به دانسته هایش عمل کند خدا آنچه نمی داند را به او یاد می دهد1.

http://safirfilm.ir/wp-content/safirclip/images/life-style/After%20Bath.jpg


برای دانلود مفاتیح الحیاة کلیک کنید.

معرفی کتاب های بیشتر در مورد سبک زندگی اسلامی اینجا

منبع:

1.بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 189: مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللهُ ما لَم یَعلَم.

۰۲
آبان

بسم الله الرحمن الرحیم

تا به حال کتاب های زیاد و متفاوتی رو خوندم اما هیچکدام رو به اندازه ی نیمه شبی در حلّه دوست ندارم. کتابی که موضوعی بسیار زیبا دارد و در عین حال انقدر جذّاب است که نمی توانی به راحتی کنار بگذاریش.

موضوع کتاب عشق پسری سنی مذهب به نام هاشم به دختری شیعه به نام ریحانه است که در خلال این داستان به موضوع امام زمان علیه السلام و تشرف یکی از اعضاء داستان خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و برخی شبهه های وارد به ایشان هم اشاره می شود. اگر اهل خواندن رمان هستید این کتاب رو از دست ندید. کتابی که بعد از خوندنش تا مدت ها ذهن رو درگیر خودش نگه می داره.


http://bookroom.ir/file/attach/200810/1430_600_800.jpg

باهم قسمتی از داستان را می خوانیم.

اسماعیل، روز پنجشنبه بیرون از شهر «حلّه» در دجله غسل کرد و لباس پاکیزه پوشید تا برای آخرین بار به زیارت قبر امامان علیهم السلام و سرداب مقدس برود. وقتی به حصار شهر رسید ناگاه چهار اسب سوار را در مقابل خود دید، یکی از آنها جوان موقّر و باهیبتی بود. اسماعیل فکر کرد که او از بزرگان این منطقه است، در همین اندیشه بود که مرد موقّر پیش آمد و از او پرسید: تو اسماعیل هرقلی هستی؟ اسماعیل در شگفت شد که از کجا نام او را می داند و از همین جا ماجرا آغاز شد....


۰۴
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی کتاب ها هستند که خیلی روی آدم اثر می گذارن و طوری آدم رو با خودشون درگیر می کنند که اگه بخوای هم نمی تونی ازش جدا بشی. یکی از کتاب هایی که اینطوری روی من اثر گذاشت کتاب کمی دیرتر اثر نویسنده ی توانمند کشورمون آقای سید مهدی شجاعی بود.

کتابی که خیلی تلخ برخی واقعیت های درونی ما مذهبی ها رو در قالب رمانی خاص، به رخ می کشه.
کتابی که با خوندنش واقعا به خودم لرزیدم ...

کمی دیرتر داستان افرادی است که همه ادعای یاری امام عصر علیه السلام رو دارند ، اما پای عمل هیچ کدام از آن ها اصلا آمادگی پذیرش آن وجود مقدس را ندارند ...

پیشنهاد می کنم حتما این کتاب رو بخونید ، تلنگرهای خیلی خوبی تو این کتاب هست که باعث میشه واقعا به فکر بریم.

برای بعضی از ما که حوصله ی خوندن کتاب های اخلاقی و علمی رو نداریم خوندن کتاب های اقای سید مهدی شجاعی رو توصیه می کنم. چون هم در قالب رمان هستند و هم خیلی ظریف و لطیف نکات مهمی رو به خواننده گوشزد می کنه.

۲۵
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از وقفه ای چند روزه ادامه ی بحث حضور قلب در نماز را با چند آیه و روایت پی می گیریم.  

بسم الله الرحمن الرحیم

فَوَیلٌ لِلمُصَّلین

 الَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُون

وای بر نمازگزاران / کسانی که از نماز خود غافلند

(ماعون / آیه 4 و 5)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند ویل یکی از درکات جهنم است. و وعده ی جهنم به آنانی که نماز نمی خوانند داده نشده بلکه به کسانی داده شده که نماز می خوانند ولی نسبت به نماز خود غافل هستند. و عدم حضور قلب در نماز یکی از مصادیق غفلت در نماز است.

قال رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم :
اَسرقَ السراق مَن سَرقَ مِن صلاتِه یعنى لایُتِم رکوعها و سجودها.

دزدترین دزدها کسى است که از نماز خود مى دزد، از رسول خدا سؤ ال شد چگونه از نماز مى دزدد؟ فرمود: رکوع و سجود آن را تمام و کامل انجام نمى دهد.

بحارالانوار، ج 81، ص 264.

گاهی اوقات چنان نماز را با سرعت می خوانیم که نه تنها به حضور قلب توجه نداریم بلکه حتی اذکار رکوع و سجود را نیز در حال حرکت به سمت سجده یا برخواستن از رکوع می خوانیم.


آخرین سخن
ابا بصیر که یکى از شیعیان امام صادق (علیه السلام ) است مى گوید: در هنگام شهادت امام صادق (علیه السلام ) در مدینه نبودم ، وقتى داخل شهر شدم ، خبر رحلت آن حضرت را به من دادند. براى عرض ‍ تسلیت به خانه ، ام حمیده همسر آن حضرت و مادر امام موسى رفتم .
وقتى چشم ام حمیده به من افتاد بى اختیار اشک هایش جارى شد و من هم گریه کردم .
همین که گریه ام حمیده تمام شد. به من گفت : اى ابا بصیر! تو در ساعت احتضار و جان دادن امام صادق (علیه السلام ) حاضر نبودى که چه قضیه عجیبى اتفاق افتاد.
ابو بصیر از او پرسید: اى ام حمیده ! چه قضیه مهمى در آن ساعت رخ داد؟
گفت : اى عبا بصیر! در آن لحظات آخر عمر، پلک هاى چشم هاى امام صادق (علیه السلام ) روى هم افتاده بود. ناگهان پلک هاى چشم خود را از روى هم برداشت و فرمود:
همین الآن همه اقوام و خویشاوندان مرا حاضر کنید که با آنان وصیتى دارم :
ام حمیده گفت : به دستور آن حضرت ، تمام خویشان و عموزادگان ایشان را جمع کردیم و کسى از نزدیکان باقى نماند که حاضر نشود. همه آنان منتظر و آماده بودند که امام صادق (علیه السلام ) در این لحظه حساس مى خواهد چه کند و چه بگوید؟
همین که امام همه را حاضر دید جمعیت را مخاطب قرار داد و چنین فرمود:
شفاعت ما خانواده ، هرگز شامل حال کسانى که نماز را سبک مى شمارند و به آن اهمیت نمى دهند نخواهد شد.

طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، متن‏ج‏2، ص: 451

همان طور که می دانید عدم حضور قلب یکی از مصادیق سبک شمردن نماز است.

حضور قلب در نماز اینقدر با اهمیت است که امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات عمر شریف و با برکتشان به این قضیه تأکید فرمودند. نکند خدایی نکرده کاری کنیم که خود را از شفاعت حضرات معصومین علیهم السلام محروم کنیم.

معرفی کتاب:

یکی از زیباترین کتاب ها درباره ی نماز کتاب صلاة الخاشعین شهید آیت الله دستغیب می باشد.امید است که بعد از مطالعه ی این کتاب دید جدیدی نسبت به نماز و حضور قلب بیشتری در نماز پیدا کنیم.

۱۹
فروردين

بسم الله الرحمن الرحیم

مراحل باطنی نماز بنا بر نظر اساتید اخلاق و عرفا 6 مرحله است.

1: حضور قلب

2: تفهم(فهم معنای آیات و اذکار نماز)

3: تعظیم (درک عظمت خدا در نماز)

4: هیبت

5: امید

6: حیا

بحثی که ما درباره حضور قلب شروع کردیم تازه اولین گام از مراحل 6 گانه ی باطنی نماز است.



قال الصادق علیه السلام:

إنَّ العبدَ اذا صَلَّی الصلاة لوقتِها، و حافظ عَلیها إرتَفَعَت بَیضاء نقیة، تَقول: حفظتنی حَفظَک الله، و اِذا لَم یَصِلُها لِوقتِها، و لَم یُحافِظ عَلیها رَجَعَت عَلیه سَوداء مُظلمَة، تَقول: ضَیَعتَنی ضَیَّعَکَ الله.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد (با شرایط کامل و حضور قلب) بصورت پاره ای نور سفید بالا می رود و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند، ولی وقتی نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد آن نماز بصورت لکه سیاه و تاریکی بر می گردد و می گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع نماید.

محجة البیضاء، ج 1، ص 340


راهکار:

به توصیه ی بزرگان برای پیدا کردن حضور قلب در نماز ، طوری نماز بخوانید که انگار آخرین نمازی است که می خوانید.

بزرگان اخلاق می فرمایند هرکس که به مقامات عرفانی رسیده اول در نمازش تغییراتی حس کرده ... همه چیز از نماز شروع می شود.

برای اینکه بهتر نماز را درک کنیم لازم است که آگاهی ما نسبت به نماز بیشتر شود و این امر حاصل نمی شود جز با مطالعه راجع به نماز ِ کامل که از آیات و روایات و بزرگان برای ما به ارث رسیده. یکی از کتاب هایی که در این راه ما را کمک می کند کتاب اسرار الصلاة میرزا جواد آقای ملکی تبریزی است که از اوتاد و بزرگان عرفان می باشند.