ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

گام به گام تا رسیدن به معبود

ترنم معرفت

بسم الله الرحمن الرحیم
به گفته ی احادیث در آخر الزمان نگه داشتن دین سختتر از نگه داشتن آهن مذاب در دست است. هدف از ایجاد این وبلاگ تقویت باورهای دینی و اعتقادی و پاسخ به سوالات اعتقادی ، احکام و هرگونه سوالات دینی است. باشد که مورد رضایت حضرت ولی الله الاعظم روحی لتراب مقدمه فداه قرار گیرد و به اندازه ی ساعتی باعث تعجیل در امر فرجشان شود.
آمین.

۱۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

می گفت همسایه ای داریم که از نظر وضعیت حجاب، اصلا قابل قبول نیست. یک روز گفت : از این که با تو رفت و آمد می کنم، اصلا احساس بدی ندارم ، نه شماره همسرم رو داری که بخوام نگران باشم باهاش دوست میشی، نه  هر روز با یه مدل ارایش و لباس ناجور جلوش ظاهر میشی که نگران این باشم، که ذهنش به تو مشغول میشه و نه اهل بگو بخند با نامحرم هستی که نگران از دست دادن شوهرم باشم؛ درحالیکه تمامی این ترس ها رو در مورد اکثر دوستانم دارم. بهش گفته بود: خب خود تو هم که مثل دوستات هستی، نه حریمی برای ارتباط با نامحرم داری و نه ظاهر مذهبی داری. دوستان تو هم ممکنه همین نگرانی ها رو نسبت به همسرانشون داشته باشن. گفته بود نه؛ من به همسرم وفادار هستم و به خودم مطمئن هستم...

بعضی اتفاق ها ناگزیر هستن. مگه میشه آتش و چوب رو کنار هم بگذاریم و توقع آتش گرفتن هم نداشته باشیم؟ سریال ماه و پلنگ که مدتی پیش در تلویزیون پخش می شد خیلی جالب این قضیه رو نشون داد. وقتی دو نفر نامحرم بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی برای خودشون دائم باهم ارتباط داشته باشن، نتیجه این میشه که بالاخره به هم وابسته میشه. (البته در بهترین شرایط این اتفاق می افته، خیلی وقت ها هم ممکنه اون زن فقط طعمه ای برای مرد باشه که وقتی نیاز مرد برطرف شد، دیگر سراغی هم از اون خانم نگیره).

حضرت علی (علیه السلام) در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:« ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است1

البته صحبت های معمولی که مفسده ای در میان نداشته باشد، ایرادی ندارد. اما خب بهترین راه این است که مرزبندی بین محرم و نامحرم وجود داشته باشه. این مرزبندی برای سلامت زندگی ها و آرامش فکری هم بسیار مفید است.

ان شاالله که خدا ما رو از مکاید شیطان حفظ کند.

http://static.cloob.com//public/user_data/album_photo/3310/9927106-b.jpg

منبع:

1.بحارالانوار ج 74 ص 291: عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان؛

۱۶
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

می گفت من نمی تونم برای نماز صبح بیدار شم؛ دائم خواب می مونم و خیلی از ین قضیه ناراحت بود، گفتم برای اینکه ساعت خوابت خیلی بد موقع است. اگه برنامه ریزی کنی و شب ها زودتر بخوابی برای نماز هم بیدار میشی. بعد از مدتی دیدمش می گفت از وقتی شب ها زود میخوابم، هم نماز صبح رو راحت بیدار می شم و هم می تونم بین الطلوعین رو بیدار بمونم. می گفت وقتم برکت پیدا کرده. همه اون کارهایی رو که شب ها تا دیر وقت انجام می دادم الان بین الطلوعین انجام میدم.

امام رضا علیه السلام می فرمایند:

مابین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائکه الهی ارزاق انسان ها را سهمیه بندی می نمایند. هر کس در آن زمان بخوابد، غاقل و محروم خواهد شد1.

اساتید ما خیلی اصرار می کردند که حتما بین الطلوعین رو بیدار بمونید تا از آثار و برکات اون بهره مند بشید.

امام علی علیه السلام می فرمایند:

خواب پیش از طلوع خورشید و نیز خواب قبل از نماز عشاء، باعث فقر و پریشانی امور می شود2.

مرحوم «صدوق» با سند معتبرى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «هر کس سوره هاى توحید و قدر و همچنین آیة الکرسى را یازده بار پیش از طلوع آفتاب بخواند، از خسارتهاى مالى محفوظ مى ماند و همچنین فرمود: هر کس دو سوره «قل هو اللّه» و «انّا انزلناه» را پیش از طلوع آفتاب بخواند در آن روز گناهى از او سر نخواهد زد هرچند شیطان در این راه تلاش فراوان کند3».


http://www.lenzor.com/public/public/user_data/photo/11324/11323917-9e4bb7bad7cf811006d0490574c0ddb4-l.jpg


منابع:

1.وسائل الشیعه ج 6 ص 49 : الملائکه تقسم ارزاق بنی آدم ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس فمن نام فیما بینها نام عن رزقه

2.مستدرک ‏الوسائل- جلد 5 - ص 110: أَنَّ النَّوْمَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ شَتَاتَ الْأَمْرِ

3.خصال، جلد 2، صفحه 622

۱۲
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از همرزمان شهید رفیع رفیعی می گوید:

«چند ماهی را که پیش سید رفیع بودم، بدون استثنا، او هر شب آخرین نفری بود که در مجموعه نیروهای پادگان می خوابید و سحرها اولین نفر بود که بیدار می شد.

یک شب از سر کنجکاوی رفتم پشت در اتاق تا ببینم چه کار می کند. شنیدم با صدای دلنشینی شروع کرد به خواندن قرآن. نزدیک یک ساعت، آن صدای دلنشین را از توی راهرو می شنیدم. بعد از آن چند رکعت نماز خواند.

این برنامه هرشب سید رفیع بود؛ یعنی بین ساعت یک و دو شب می خوابید. خیلی هم مواظب بود کسی متوجه برنامه اش نشود1».

شهدا با عبادت های مخفیانه ی نیمه های شب انس عجیبی داشتند. بی دلیل نبود که به مقام شهادت رسیدند.

امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند:
وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد2.

ان شاالله که ما هم بتونیم اعمال خودمون رو برای خدا خالص کنیم.


http://media.jamnews.ir/Original/1393/03/27/IMG15590223.jpg

منابع:

1.ماهنامه امتداد، شماره22

2.بحارالانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 380: اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ





۱۱
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

هر شب مراسمی در هتل داشتیم تا به قول خودش معرفت زیارت پیدا کنیم. در این مراسم ها دائما دیگران را تحقیر می کرد، کارش به جایی رسیده بود، که حتی مراجع تقلید را هم قبول نداشت؛ طلاب جوان که دیگر جای خود داشتند... در آخر مراسم ها هم می گفت همه دوست دارن که ازشون تعریف کنیم تا کوچکترین انتقادی می شنوند، ناراحت می شوند و انتقاد پذیر نیستند. یک شب وقتی همه رفتند چند نفری رفتیم و بعد از تعریف از کارهای مثبتش، چند انتقاد محترمانه کردیم از بعضی برخوردهاش با اعضا و ناراحتی اعضا را بهش گفتیم. بعد ازشنیدن حرف ها چهره اش برافروخته شد و سعی کرد که رفتار نامناسبش را توجیه کند و در آخر هم گفت از فردا شب جلسه ها تعطیل...

بعضی افراد فقط می تونن به دیگران خرد بگیرند، اما تحمل شنیدن کوچکترین انتقادی را از اطرافیان ندارند و این از نشانه های تکبر در افراد است. این انتقادها باعث رشد این افراد میشه و میتونن با شناخت نقاط ضعفشون ، خودشون رو بیشتر از قبل بالا ببرند.

امام هادی علیه السلام می فرمایند: هرگاه خداوند، خیر و خوبی بنده ای را بخواهد، او چنان می شود که اگر مورد عتاب و سرزنش قرار گرفت، می پذیرد1.

کسی که کار اشتباهی می کند اگر بر آن اصرار داشته باشد و اشتباهش را قبول نداشته باشد، در گمراهی خود باقی می ماند، اما اگر قبول کند و راه خود را تصحیح کند به کمال می رسد. افراد متواضع به راحتی اشتباهات خود را قبول کرده و به مراتب بالاتر قدم می گذارند. البته محترمانه نقد کردن تاثیر بالایی در پذیرفتن اون نقد داره. وقتی کسی خیلی غیرمحترمانه دیگران رو نقد میکنه اون ها هم در مقابلش جبهه می گیرن و حاضر به قبول کردن نیستن.

ان شاالله که بتونیم فرهنگ انتقادپذیری رو در جامعه گسترش بدیم.

http://persian-star.net/1391/7/10/Jomalat3/JomalatElhamBakhsh_Persian-Star.org_32.jpg

منبع:

1.تحف العقول، ص 481: إنَّ اللهَ إذَا اَرادَ بِعَبْدٍ خیراً، إذا عُوتِبَ قَبِلَ

۱۰
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از زیبایی هایی که در این سفر هر روز می دیدیم، کمک کردن و همدلی افراد با هم بود.  معمولا در گروه ها افراد سالمند نیاز به کمک بیشتری دارند و باعث کم شدن سرعت حرکت گروه میشن. توی کاروان ما هم چند سالمند بودند. جوون های گروه همیشه خودشون رو وقف این افراد می کردند. براشون ویلچر میاورند و میبردند و می آوردند و کمک می کردند تا زیارت کنند و هر کاری که لازم بود با روی خوش ، براشون انجام می دادند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: احترام به سالخورده امّت من ، احترام نهادن به من است1 .

آدم وقتی پدر یا مادر میشه ، تازه میتونه درک کنه که پدر و مادرش چقدر براش زحمت کشیدن. تازه می فهمه که هرچقدر بهشون احترام بذاره بازم کمه و هر چقدر بهشون کمک کنه بازهم نمیتونه حتی ذره ای از زحماتشون رو جبران کنه.

امام صادق علیه السلام فرمود:

نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست. زیرا هیچ عبادتی زودتر از رعایت حرمت پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا انسان را به رضایت خدا نمی رساند2.

دعای پدر و مادر، معجزه می کنه. از همین امروز شروع کنید به خدمت به پدر و مادرهاتون و ببینید خدا چه برکتی در زندگی ها می اندازه. 
پدر من رابطه ی صمیمانه ای با پدرش داشت. وقتی پدربزرگم فوت شدن از همون روز اول (نزدیک به بیست ساله) پدرم در کنار کارهایی که روزانه به نیتشون انجام میدن، هر روز به نیتشون دو رکعت نماز می خونن و ثوابش رو هدیه به روحشون میکنن. گاهی میگن که احساس می کنم وقتی گره مشکلاتم حل میشه اثر مستقیم دعای پدرمه...
ان شاالله که بتونیم فرزندان خوبی برای پدر و مادرهامون باشیم.

http://www.hawzah.net/Image/LeaderSlider/%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86.jpg


منابع:

1.کنز العمّال : 6013 منتخب میزان الحکمة : 310: إنَّ مِن إجلالِی تَوقِیرَ الشَّیخِ مِن اُمَّتی

2.بحار الانوار، ج 74، ص 77: بر الوالدین من حسن معرفة العبد بالله اذ لا عبادة اسرع بلوغا بصاحبها الی رضی الله من حرمة الوالدین المسلمین لوجه الله تعالی.

۰۹
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعات عمومی بسیار بالایی داشت. این اطلاعات وقتی در کنار فن بیان فوق العاده اش قرار می گرفت در برخوردهای اول همه را مجذوب خود می کرد. اما انقدر خود را بالا و دیگران را هیچ می دید که بعد از دو سه بار هم صحبتی همه یا از دستش دلخور می شدند یا بهم می گفتن زیادی مغروره، شاید اصلا همه ی حرف هاش هم درست نباشه...

گاهی برخی علوم به جای اینکه برای صاحبانشان نور باشند، تبدیل به حجابی بر قلب آن ها می شوند. معمولا مردم از اطراف اشخاص متکبر و مغرور پراکنده می شوند.

امام علی علیه السلام می فرمایند: انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانایى رسد، متواضع مى شود1.

اولین شخصی که تکبر ورزید، شیطان بود. هنگامی که خدا به همه فرشتگانش دستور داد که بر ادم سجده کنند و شیطان قبول نکرد و تکبر ورزید2. در پایان آیه پس از اینکه به تکبر شیطان اشاره می شود او را از کافرین می خواند. پس اولین قدم برای مبارزه با تکبر این است که بدانیم تکبر کاری شیطانی است و نتیجه ی آن کفر خواهد بود.

امام علی علیه السلام می فرمایند: در شگفتم از شخص متکبّر، که دیروز نطفه اى بوده و فردا لاشه اى است3. شخصی که اینچنین دیروز و امروز و فردای خود را ببیند و در برابر خدا اظهار عجز کند، متوجه می شود که جایی برای غرور و تکبر وجود ندارد.

ان شاالله که هیچوقت در دام این صفت رذیله گرفتار نشیم.


http://emdadaks.ir/files/fa/news/1394/8/16/443_380.jpg

منابع:

1.غررالحکم، ص 285: إِذا تَفَقَّهَ الرَّفیعُ تَواضَعَ

2.بقره ، آیه 34: و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابى واستکبر و کان من الکافرین

3. نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص491، حکمت 126: عَجِبتُ لِلمُتَکَبِّرِ الَّذى کانَ بِالمسِ نُطفَةً وَیَکونُ غَدا جیفَةً

۰۸
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

خانم تنهایی در کاروان بود، که بشدت در برخورد با نامحرم بی پروا بود. طوری که اکثر گروه از مدل برخوردش ناراحت بودند و برخی هم به زبان می آوردند. یک روز با ناراحتی شروع به گلایه کرد و گفت من همسر و فرزند دارم، در مورد من بد قضاوت نکنید.

امام علی علیه السلام می فرمایند: کسی‌ که‌ خود را در معرض‌ و در موارد تهمت‌ قرار دهد، نباید کسانی‌ را که‌ به‌ او سوءظن‌ پیدا می‌کنند، سرزنش‌ کند1.

وقتی رفتار ما اشتباه هست، نباید از دیگران ناراحت بشیم. بهتره که موقع انجام کارهای مختلف جوانب اون عمل رو بسنجیم به جای اینکه دائما از دیگران گلایه کنیم.


http://static.asset.aparat.com/lp/15795301-7596-l.jpg

منبع:

1. نهج‌البلاغه‌ ـحکمت‌159: مَن‌ْ وَضَع‌َ نَفْسَه‌ُ مَواضِع‌َ التُّهَمَة‌ِ فَلا یَلوُمَن‌َّ مَن‌ْ اَساءَ بِه‌ِ الظَّن‌َّ.

۰۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان

ممنونم از پیام های خصوصی و عمومی پر مهرتون. به نیت همه دوستان در حرم امیرالمومنین علیه السلام نماز خوندم. ان شاالله که  همه حاجات خیرتون برآورده بشه.

در حرم حضرت عباس علیه السلام نشسته بودم. دختر کوچکی در حال بازی کردن بود و بی توجه به هشدارهای پدر و مادر از این طرف به آن طرف می دوید. ناگهان چشمش به پسرکی همسن و سال خودش افتاد که از دور برایش دست تکان می داد و می خندید، دختر هم با ذوق به طرفش دوید اما همین که به او نزدیک شد، پسرک سیلی محکمی به گوش دختر زد. دختر شوکه شده بود و تا مادرش را دید، گریه ای بلند سر داد...

ناگهان به ذهنم رسید که این رفتار چقدر شبیه رفتاری است که دنیا با ما دارد. اول توجه ما رو به سمت خودش جلب میکنه و بعد از اینکه ما شیفته و مجذوبش شدیم، ما رو غرق و نابود می کنه.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه و زهد و بـى میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است1.

وقتی قراره در این دنیا فقط به اندازه ای زندگی کنیم؛ که فرصت داشته باشیم، توشه ای برای زندگی جاودانه و ابدی آخرت برداریم، پس چه نیازی داریم که بارمون رو با لوازم اضافه و گاها دردسرساز پُر کنیم؟

آدم باهوش کسی هست که برای هر روزش برنامه ریزی داشته باشه،در طول روز تا می تونه از وقتش برای توشه برداشتن استفاده کنه. می تونه تمامی کارهاش رو به نیت های الهی انجام بده. حتما برای روزهاش برنامه های خوندن قرآن و دعا داشته باشه. تا می تونه خودش رو از دنیا و مظاهر فریبنده ش دور کنه و از اخلاق های پر گناه دنیایی فاصله بگیره.

امام علی علیه السلام می فرمایند:

هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی2.

ان شاالله که بتونیم زندگی دنیایی مون رو پربار و پر فضیلت کنیم.

http://ahlolbait.com/files/65/image/daya.jpg

منابع:

1. تحف العقول، ص 358: الـرَّغبَهُ فِـى الـدُّنیـا تـُورِثُ الغَمِّ وَ الحُزنِ وَ الزُّهـدِ فـِى الدُّنیا راحَهُ القَلبِ وَ البَـدَنِ

2.  نهج البلاغه خطبه 176: ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَةٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَةٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی .

۲۵
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

http://arbaeen.net/wp-content/uploads/2015/11/sijR2Z.jpg

دوستان عزیزم سلام

ان شاالله ما هم عازم کربلا هستیم. اگه ناخواسته اذیتتون کردم یا با مطالبم وقتتون رو هدر دادم ، حقیقتا عذرخواهم.

ان شاالله که به یاد همه ی دوستان مجازی خواهم بود. دعا کنید با زیارت مقبول و دست پر برگردیم.

یاعلی

التماس دعا

۲۳
آذر
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از دوستان تعریف می کرد، زمان جنگ ما یه عروسی خیلی ساده گرفتیم، در حدی که به اقوام اعلام کنیم که ما ازدواج کنیم؛ وقتی برای دعوت اقوام می رفتیم، یکی از اقوام دعوت رو قبول نکردن و با حالتی خاص گفتن این مردم دارن شهید میدن ، اونوقت شما تو فکر جشن و شادی هستید؟
می گفت حالا بعد از سال ها همون فامیلمون برای پسرش عروسی گرفته اونم چه عروسی مجلل و شاهانه ای، می گفت فقط دلم می خواست برم حرف هاش رو یادش بندازم، بهش بگم که مردمی داریم که نون ندارن بخورن اونوقت شما صدها میلیون تومن خرج عروسی پسرتون می کنید.

http://s6.picofile.com/file/8247431184/1449877314834366.jpg
بعضی افراد فقط به دنبال این هستن تا عیوب مردم رو به رخ اون ها بکشن، یا حتی کوچکترین کارها رو مثل بزرگترین عیب ها نشان دهند.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس زشت کارى و گناهى را فاش کند، مانند کسى است که آن را انجام داده است و هر که مؤمنى را به چیزى سرزنش کند، نمیرد تا خود مرتکب آن شود1.
حتی اگه بدونیم کسی کار اشتباهی انجام می دهد بهتر است با دوستی به اون تذکر بدیم نه اینکه با غرور او را پایین تر از خودمون ببینیم و تحقیر کنیم. سعی کنیم با رفتارهامون مردم رو به دین خوشبین کنیم نه اینکه با کارهای اشتباهمون اون ها رو از مقدسات زده کنیم.

ان شاالله که بتونیم یاور دین باشیم نه اینکه به اسم دین داری به دین ضربه بزنیم.

منبع:
1.کافی، ج2، ص 356 : مَن أذاعَ فاحِشَةً کانَ کمُبتَدِئها ، و مَن عَیَّرَ مُؤمِنا بِشَیءٍ لَم یَمُتْ حَتّى یَرکَبَهُ 
۲۱
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم


http://www.hadithlib.com/files/20S.jpg

مدتی پیش یکی از اقوام با آزمایش سختی مواجه شد. وقتی بچه شون به دنیا اومد، مرده بود. روزهای خیلی سختی بود براشون، اما حتی یکبار هم شکایت نکرد. می گفت حتما صلاح خدا در این بوده. ما راضی به رضایت خدا هستیم. با اینکه خیلی منتظر این بچه بودیم اما حتما خیری تو این بوده که خدا به ما بچه نداده...

امام علی علیه السلام می فرمایند:

نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند1.

خیلی ها رو دیدم وقتی از خدا چیزی رو می خوان و خدا بهشون نمیده سریع نماز رو کنار می گذارن و می گن ما با خدا قهریم! انگار نه انگار که ما بنده ایم و او مولی...

بعضی هامون راحت تو دام شیطان می افتیم و با کوچکترین اتفاقی از زندگی ناامید می شیم و شروع به شکایت می کنیم؛ در حالیکه اگه بخوایم مثل یک مسلمان واقعی برخورد کنیم، باید بدونیم که در پس هر اتفاقی که برامون می افته حکمتی هست، یا آزمایش الهی یا پاک شدن گناهانمون و یا بالا رفتن درجه مون...

امام علی علیه السلام می فرمایند:

در برابر آنچه بر تو مى‏ گذرد، بردبار باش، زیرا بردبارى، عیب‏ها را مى‏ پوشاند. به راستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است2.

ان شاالله که ما هم جزء صابرین باشیم.


منابع:

1.کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص90: الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ

2.عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 84 : احْتَمِلْ مَا یَمُرُّ عَلَیْکَ فَإِنَّ الِاحْتِمَالَ سِتْرُ الْعُیُوبِ، وَ إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُلٌ.

۱۷
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید مهدی باکری

ایشان به قرآن اعتقاد داشت. مقید بود به تلاوت قرآن؛ تلاوت قرآن و ذکر اهل بیت را سفارش کتبی کرده بود و برای همه ما نوشته بود و همه اینها را من اینجا دارم. نوشته بود و سفارش کرده بود که هر روز باید گردان‌ها توی واحدشان حتی شده نیم ساعتی را جلسه قرآن داشته باشند، قرآن بخوانند، مقید به قرآن باشند و ذکر اهل بیت داشته باشند، نماز جماعت داشته باشند. همه را سفارش کرده بود.

من یادم هست جلسه‌ای امکان نداشت تشکیل شود که آنجا قرآن نخوانیم. آنجا معمولا به من دستور می‌دادند و من قرآن می‌خواندم؛ حتی جلساتی که در آستانه عملیات یا یک کار فوری بود حتما می‌گفتند چند آیه قرآن بخوانید و به من دستور داده بود که آیات جهاد قرآن را پیدا کن و آنها را بخوان؛ آیاتی که برای استقامت فرماندهان و رزمنده‌ها لازم است. اینها را پیدا کن و اینها را بخوان.

من آیات جهاد را پیدا می‌کردم با کمک دوستان و هر جلسه‌ای که می‌شد آیات جهاد را می‌خواندم و بعضی وقت‌ها یادم هست که ترجمه آیات را برای فرماندهان و مسئولان واحدهایی که بودند می‌خواندم.

زمانی یادم هست در آستانه عملیات والفجر 4بود، من احساس کردم که عجله داریم و کم قرآن خواندم و مثلا به جای 5دقیقه، یک دقیقه قرآن خواندم. وقتی قرآن را ختم کردم، ایشان ناراحت شد که چرا کم قرآن خواندی و دوباره قرآن بخوان برای بچه‌ها.

در آستانه شروع جنگ تمام عیار در آن عجله‌ای که در کار بود به من گفت یک‌بار دیگر قرآن بخوان، قرآن می‌تواند آرامش به دل فرماندهان و رزمنده‌ها بدهد، قرآن روحیه اینها را تقویت می‌کند و این‌طور به قرآن و اعتقاد دعا داشت1.

سیره عملی شهدا، مطالعه آیات و روایات و عمل کردن به اون ها بود. اگر می خواهیم که واقعا مثل اون ها پاک و با اخلاق باشیم تلاش کنیم، قرائت روزانه قرآنمون ترک نشه.

می تونیم هر روز یه آیه قرآن یا یک روایت رو روی کاغذ بنویسیم و جایی که ببینیم بچسبونیم. اینطوری دائم نگاهمون بهش می افته و می خونیمش و بهونه برای فراموش کردنش نداریم. اگه بتونیم روزی یک آیه قرآن یا ی روایت رو بخونیم و عمل کنیم، حتما رستگار خواهیم شد.

امام علی علیه السلام می فرمایند: اگر می خواهی سعادتمندترین مردم باشی، به آنچه می دانی عمل کن2.

ان شاالله که بتونیم زندگی هامون رو خدایی کنیم.

http://bahjatnews.ir/wp-content/uploads/2015/05/8bjx98k40vb1wjoocsz3.jpg


زندگینامه شهید باکری به نقل از همسرش

منبع:

1.شهید مهدی باکری از زبان سردار علی‌اکبر پورجمشیدیان، فرمانده سپاه عاشورا به نقل از سایت ساجد

2.غررالحکم، حدیث 3719

۱۶
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم


http://s5.picofile.com/file/8109120076/_18_.jpg

مادرم همیشه میگن، وقتی میخوای حرفی بزنی چند بار اون حرف رو مزه مزه کن، بعد اگه واقعا حرف درستی بود، اون موقع میتونی بگی حرفت رو. بعضی ها هستن که بدون فکر کردن هر حرفی رو هر جایی میزنن. چه بسا یه حرف نپخته و بدون فکر، باعث جدایی دو خانواده از هم بشه. یا حرف بی جایی باعث شکسته شدن دل کسی بشه. یا....

امام علی علیه السلام می فرمایند: زبان تربیت نشده، درنده ای است که اگر رهایش کنی، می گزد1

از قدیم گفتن هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. شاید اگه همه مون تقوا داشته باشیم و با زبان تربیت شده صحبت کنیم، هیچوقت اختلافی بین دو خانواده، دو دوست، دو همسایه و.... اتفاق نیفته. زبان ترییت نشده در شأن یک مومن واقعی نیست.

امام علی علیه السلام می فرماید:هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد، او را به آرامش و بردباری زینت می بخشد2.

گاهی هم بالا بردن تحمل، یکی از راهکارهای کنترل زبان است. شخصی که به راحتی عصبانی می شود، کنترل زبان را هم از دست داده و هر حرفی به زبانش جاری می شود. طوریکه به راحتی می توان فهمید در ذهن او چه می گذرد! خیلی اتفاق می افته در خیابان دو نفری که حوصله ندارن و با همه درگیر میشن و به راحتی هر حرفی که از دهنشون بیرون میاد بی توجه به محیط و اطرافیانشون، به زبان میارن.

امام باقر علیه السلام می فرماید: براستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست، پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند3.

ان شاالله که بتونیم مومنانه رفتار کنیم و بر زبان هامون مهر بزنیم.


منابع:

1.نهج البلاغه، حکمت 60، ص 478: اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ

2.غررالحکم، ح 4099

3.تحف العقول ص 298: إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کُلِّ خَیرٍ و َشَرٍّ فَیَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یَختِمَ عَلى لِسانِهِ کَما یَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ

۱۵
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دوستان تعریف می کردند که بهشون خونواده ای رو معرفی کرده بودند برای ازدواج. وقتی مادرشون زنگ می زنن و شرایط اولیه رو از مادر دختر خانم می پرسن؛ مادر عروس خانم گفته بودن، ما فقط بیرون از خونه حجاب داریم و تو خونه و بین اقوام حجاب نداریم!!!

تو بعضی از خونواده ها یه عده هستند، که نامحرم ها رو تقسیم بندی می کنند. انگار فقط افراد تو خیابون نامحرم هستن و اعضاء فامیل همه محرم به حساب میان. یا انگار این میزان نامحرم بودن شدت و ضعف داره مثلا افرادی که تو خیابون هستن نامحرم تر هستن از اقوام...

باید بدونیم که در اسلام چیزی به نام نامحرم و نامحرم تر! وجود نداره. اطرافیان ما یا محرم هستن و یا نامحرم.
اینکه چون باهم فامیل هستیم مجوز حلال شدن ارتباطات نمیشه. البته الان شاید رعایت این مسأله برای خیلی از خونواده ها سخت باشه. اما باید ببینیم الان رضایت خدا برامون مهم تره یا رضایت اطرافیان...؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند: رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید1.

باید این رو بدونیم که برای شاد بودن حتما نیازی به اختلاط بین زن و مرد نیست. اگه دوست داریم یه خانواده ی آسمانی داشته باشیم، باید در زندگی مون قوانین الهی رو رعایت کنیم. باید از کودکی بچه ها رو با مفهوم محرم و نامحرم آشنا کنیم، تا در نوجوانی و جوانی دچار سردرگمی و انحراف نشن. وقتی از کودکی تفاوت رفتار مادر و پدر رو با محارم و غیر محارم ببینند، یاد می گیرند که باید همیشه مرز خودشون رو با نامحرم ها حفظ کنند.

امام خمینی رحمة الله علیه در موضوع محرم و نامحرم بسیار حساس بودند، طوری که اعضای خانواده ایشان در خاطرات خود از ایشان بیان می کنند:

امام صحبت بی مورد زن ها با نامحرم را ضرورت نمی دیدند. مثلا در خانه خودشان وقتی که یکی از نوه های پسرشان مکلف می شد ما دیگر با آنها در یک اتاق نمی نشستیم. البته جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم نمی گفتند که ما از نزدشان بیرون برویم بلکه به او می گفتند بیرون برود.
یا اگر من پهلوی ایشان بودم و نوه مکلف شده شان که مثل پسر خودم بود می خواست وارد اتاق شود به او می گفتند کسی اینجا هست2.


http://velayatzaman.blog.com/wp-content/blogs.dir/00/17/76/06/17760618/files/93-3/hejab2.jpg


ان شاالله که بتونیم، خانواده ای شاد مومن و زندگی خداپسندانه ای داشته باشیم.

برای مطالعه بیشتر در مورد سیره امام خمینی درباره رفتار با نامحرم اینجا رو مطالعه کنید.



منابع:

1. وسائل الشیعه، ج 20، ص 197.

2.فاطمه طباطبایی.  پابه پای آفتاب. گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی (س). امیررضا ستوده ج 1، ص 176

۱۴
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتیه که مادربزرگم سکته مغزی کردن. شرایط خیلی سختی دارن، حتی کوچکترین و پیش پا افتاده ترین کارهای شخصی خودشون رو هم نمیتونن انجام بدن. حتما باید بیست و چهار ساعته یکی دو نفر کنارشون باشه، تا بتونن با کمک هم کارهای شخصی ایشون رو انجام بدن.


http://ahlolbait.com/files/65/image/SHO11.jpg

امروز داشتم با خودم فکر می کردم، انقدر غرق نعمت هستیم که حتی فراموش می کنیم، شکر بعضی نعمت های خدا رو به جا بیاریم. نعمت هایی که تا از دستشون ندیم، معمولا یادمون نمیاد که باید بخاطر اون ها شاکر باشیم. نعمتی مثل پلک زدن، چون وقتی چشم باز می مونه و پلک نزنیم ، چشم خشک میشه و وضعیت دردناکی برای چشم بوجود میاد که دائما باید با قطره های مصنوعی اون رو درست کنیم، اما باز هم مثل حالت طبیعی و اولش نمیشه و خیلی نعمت های دیگه...

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
خداى تعالى به موسى علیه السلام وحى فرمود که : اى موسى مرا چنان که باید شکر کن . موسى عرض کرد : پروردگارا چگونه تو را چنان که باید شکر گویم حال آن که هر شکرى که تو را مى گویم خود نعمتى است که تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود : اى موسى حال که دانستى توفیق آن شکر را هم من به تو داده ام ، شکر مرا ادا کرده اى 1
.

این که بدونیم هر نعمتی که داریم از لطف و عنایت خداست، باعث میشه که شکرگزار این نعمت ها باشیم. و همانطور که خداوند در قرآن وعده داده: اگر شکرگزار باشید حتما شما را زیاده می بخشم2. این آیه بسیار زیبا می فرماید که شما را زیاده می بخشیم. شاید یکی از معانی آن این باشد که روح ما را بزرگ می کند. خدا که نیازی به شکر کردن ما ندارد بلکه باز هم به بهانه ای ما را رشد می دهد تا از برکات بیشتری برخوردار شویم.  و یکی از برکات این شکرگزاری هم می تواند افزون شدن نعمت باشد. 

ان شاالله که خدا بهمون توفیق شکرگزاری بده.

برای مطالعه بیشتر درباره فضیلت شکر نعمت کلیک کنید.

منبع:

1.کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 98: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع یَا مُوسَى اشْکُرْنِی حَقَّ شُکْرِی فَقَالَ یَا رَبِّ وَ کَیْفَ أَشْکُرُکَ حَقَّ شُکْرِکَ وَ لَیْسَ مِنْ شُکْرٍ أَشْکُرُکَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ قَالَ یَا مُوسَى الْآنَ شَکَرْتَنِی حِینَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ مِنِّی

2.سوره ابراهیم، آیه 7: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ

۱۳
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

از نوجوانی، پدرم همیشه برامون کتاب می خرید. معمولا تو خونه همه در حال مطالعه بودن. برای همین به مطالعه کردن علاقمند شده بودم. اوائل فقط کتاب های داستانی می خوندم. البته پدرم همیشه به کتاب هایی که می خوندیم نظارت می کرد. در حقیقت خودش ما رو به سمت بهترین ها حرکت می داد بدون اینکه ما متوجه بشیم که حواسش هست.

یکی از کتاب هایی که همون موقع خوندم و هنوز که هنوزه خیلی قسمت هاش تو ذهنم هست، کتابی بود با موضوع اتفاقات دنیای بعد از مرگ. کتابی که بعد از خوندنش تا مدت ها و شاید تا سال ها حتی تصاویری که ذهنم ازش ساخته بود جلوی چشمم می اومد. بعضی کتاب ها واقعا در روح انسان رسوخ می کند. به نظر من این کتاب از اون دسته بود.

کتابی با نام سیاحت غرب


http://www.irannaz.com/ax1/7/1.jpg

اگر وقت مطالعه دارید و حال خوندن کتاب های سنگین مذهبی رو ندارید، پیشنهاد می کنم حتما کتاب سیاحت غرب رو مطالعه کنید. این کتاب طوری اتفاقات پس از مرگ رو برای انسان بازسازی می کنه که تا مدت ها مواظب اعمالتون خواهید بود. کاش چیزی به نام نسیان و غفلت وجود نداشت.

باهم چند سطری از کتاب رو می خوانیم:

جنازه را سرازیر گور نمودند و من در گور ایستاده تماشا می کردم. در آن حال مرا ترس و وحشت گرفته بود. بویژه هنگامی که دیدم در گور جانورهائی پیدا شدند و به جنازه حمله ور گردیدند. و آن مردی که در گور جنازه را خوابانید، معترض آن جانورها نشد، گویا آنها را نمی دید، و از گور بیرون شد.

از مردم دادرسی خواستم؛ کسی به دادم نرسید و مشغول خود بودند، گویا هنگامه میان گور را نمی دیدند. ناگهان اشخاص دیگری در گور پیدا شدند که آنها کمک نموده آن جانوران فرار نمودند. خواستم از آنها بپرسم که آنها کیانند؟ گفتند:

- ... انّ الحسنات یذهبن السیّئات...البته حسنات و نیکوکاریهای شما، سیئات و بدکاریهایتان را نابود می سازد.از خوف و وحشت گور و تنهائی نزدیک بود دلم بترکد. با حال غربت و وحشت فوق العاده و یأس از غیر خدا، در بالای سرجنازه نشستم.  کم کم دیدم قبر می لرزد و از دیوارها و سقف و لحد خاک می ریزد، و خصوصاً از پائین پای قبر که بسیار تلاطم دارد. کانه جانوری آنجا را می خواهد بشکافد و داخل قبر شود. بالأخره آنجا شکافته شد. دیدم دو نفر با رویهای موحش و هیکل مهیب، داخل قبر شدند. مثل دیوهای قوی هیکل، از دهان و دو سوراخ بینی هایشان دود و شعله آتش بیرون می رود و گرزهای آهنین که با آتش سرخ شده بود- که برقهای آتش از آنها جستن می کرد- در دست داشتند. و به صدای رعد آسا، که گویا زمین و آسمان را بلرزه آورده، از جنازه پرسش نمودند که:من ربّک؟  خدای تو کیست؟

و من از ترس و وحشت، نه دل  داشتم و نه زبان. و فکر کردم که جنازه بی روح جواب اینها را نخواهد داد و یقین است که با این گرزها خواهند زد که قبر پر از آتش شود. و با آن وحشت ما لا کلام، این آتش هم سربار خواهد شد. پس بهتر این است که من جواب بگویم. توجه نمودم بسوی حق، و چاره ساز بیچارگان، و کارساز درماندگان، و در دل متوسل شدم به علی ابن ابی طالب، چون او را بخوبی می شناسم، و دادرس درماندگان فهمیده بودم، و دوست داشتم او را و قدرت و توانائی او را در همه عوالم و منازل نافذ میدانستم. و این یکی از نعمتها و چاره سازیهای خداوند بود که در همچو موقع وحشت و خطرناکی که آدمی از هوش بیگانه می شود،

 ... و تری النّاس سکاری و ما هم بسکاری؛ و مردم را، از وحشت آن روز، بیخود و سست بنگری، در صورتیکه سست نیستند.

آن وسیله بزرگ را بیاد آدمی می آورد.

و به مجرد این خطور و الهام، قلبم قوت گرفت و زبانم باز شد. و چون سکوت من بطول انجامیده بود آن دو سائل به غیظ و شدت، دوباره سئوال نمودند که:

- خدا، و معبود تو کیست؟

به صورت و هیبتی که صد درجه از اولی سخت تر و شدیدتر بود. و از شدت غیظ صورتشان سیاه و از چشمهاشان برق آتش شعله می زند و گرزها بالا رفت و مهیّای زدن شدند. مثل اول نترسیدم و به صدای ضعیف جواب گفتم که:

- معبود من خدای یگانه بی همتاست. هوالله الذی لا إله الا هوعالم الغیب والشهادة هوالرحمن الرحیم. هوالله الذی لا إله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.این آیه شریفه را، که در دنیا در تعقیب نماز صبح مداومت داشتم، محض اظهار فضل برای آنها خواندم که خیال نکنند بنی آدم فضلی و کمالی ندارند و چنانکه روز اول بر خلقت بنی آدم اعتراض نمودند که " غیر از فساد و خونریزی چیزی در آنها نیست". بالجمله، پس از تلاوت آیه شریفه، در جواب آنها، دیدم غضب آنها شکست و گرفتگی صورتشان فرو نشست. حتی یکی به دیگری گفت:

- معلوم می شود که این از علمای اسلام است؛ سزاوار است که بعد از این بطور نزاکت از او سؤال شود.

ولی آن دیگری گفت:

- چون مناط رفتار ما با این شخص جواب سؤال آخری - دیگری- است و آن هنوز معلوم نیست، ما باید به مأموریت خود عمل نموده وظائف خود را انجام دهیم و این هر که باشد، عناوین و اعتبارات در نظر ما اعتباری ندارد.

پس سؤال نمودند:

- من نبیّک؟ پیغمبر تو کیست؟

در این هنگام طپش قلب من کمتر و زبانم بازتر و صدایم کلفت تر گردیده بود. جواب دادم:

نبی و رسول الله الی الناس کافه محمد بن عبدالله خاتم النبیین و سیدالمرسلین(علیه السلام).

در این هنگام غیظ و غضبشان به کلی رفت و صورتشان روشن گردید و از من هم آن ترس و وحشت نیز رفت...



لینک دانلود رایگان کتاب سیاحت غرب.

۱۲
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی پیش یکی از دوستانم برام اتفاقی رو تعریف رکد که واقعا تأمل برانگیز بود. می گفت بعد از فوت پدرم، موقع تقسیم ارث خواهرهام گفتن حق نداری که بیشتر از ما برای خودت سهمی برداری! در حالیکه این حق عرفی، شرعی و قانونی ایشون بود، اما بخاطر رضایت مادر و خواهرهاش به این کار رضایت داده بود و با نارضایتی اموال رو به صورت مساوی تقسیم کرده بود، در حالیکه نیاز مالی شدیدی به اون پول داشت.

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در تشییع جنازه ای حضور داشتند، وقتی میت را در قبر جای دادند، حضرت فرمودند: چیزی که پایانش این است، شایسته است که انسان از آغاز به آن دلبسته نشود، و چیزی که آغازش چنین است، سزاوار است که از پایانش بیم داشت1.

دنیایی که قراه به قبری به این تنگی و تاریکی ختم بشه، آیا ارزش این دلشکستن ها و حق خوری ها و ظلم کردن ها رو داره؟ آیا بهتر نیست خیلی این دنیا رو جدی نگیریم و به خودمون اجازه انجام هر کاری رو ندیم؟ اگه قبل از انجام هر کاری به این فکر کنیم که این دنیا کوتاه تر از این حرف هاست که بخوایم به خاطرش آخرت ابدی خودمون رو خراب کنیم.

آخرتی که اولین مرحله ش، همون قبر تنگ و تاریکی هست. همون قبری که به فرموده ی امام صادق علیه السلام:

هر روز صحبت مى ‏کند و می ‏گوید : من خانه غربتم ، من خانه تنهایى ام ، من خانه کِرمها هستم ، من قبرم ، من باغى از باغهاى بهشت یا گودالى از گودال هاى دوزخم2 .

اگه به این فکر کنیم که اولین مرحله ی آخرت که این باشه، پس بقیه مراحلش چطور میتونه باشه، انگیزه مون کمتر میشه برای انجام گناه...

اگر روزانه حداقل یک بار به مرگ فکر کنیم، خیلی از اشتباهات رو مرتکب نمی شیم.

حتما در برنامه هامون هفته ای یکبار زیارت اهل قبور رو جا بدیم.

برای مطالعه بیشتر در این مورد کتاب منازل الآخرة شیخ عباس قمی توصیه می شود.


http://rozup.ir/up/stekhdam/parcham/n/namaz%20vahshat.jpg

منابع:

1.بحارالانوار، ج 70، ص103

2.الکافی : 3 / 242 / 2 منتخب میزان الحکمة :456: إنّ لِلقَبرِ کلاما فی کُلِّ یَوم ، یقولُ : أنا بَیتُ الغُربهِ ، أنا بَیتُ الوَحشَةِ ، أنا بَیتُ الدُّودِ ، أنا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنّةِ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النارِ

۱۱
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم


http://khomari.com/wp-content/uploads/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7-2.jpg

15 روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.

گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید.

 با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.

 آب که به لبش رسید حالش عوض شد. شاید یاد تشنگی امام حسین  علیه السلام  افتاده بود.

شروع کرد به یا حسین  علیه السلام  گفتن.

 بعد از 15 روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین  علیه السلام  می گفت که شهید شد1...

شهدا عاشق امام حسین علیه السلام بودند. وقتی کسی عاشق میشه، برای جلب توجه معشوق سعی میکنه بیشتر خودش رو شبیه به اون کنه. هر کاری می کنه که رضایت معشوق رو در پی داشته باشه. از هر کاری که فکر کنه باعث ناراحتی اون میشه، دوری میکنه. دائما به او فکر میکنه. حاضر نیست حتی برای لحظه ای هم ناراحتی اونو ببینه. اون رو بر هر کسی و هر چیزی مقدم میدونه. از دوری عذاب می کشه و تلاش می کنه که سریعتر به معشوق برسه.

اگه واقعا محبت امام علیه السلام رو میخوایم، بهترین کار اینه که مثل یک عاشق واقعی برخورد کنیم. اگه موقع انجام هر کاری اون رو با معیار و میزان امام حسین علیه السلام بسنجیم، ما هم میتونیم حسینی بشیم، میتونیم بگیم که ما هم واقعا عاشقیم...

ان شاالله که ما هم در زمره شهیدانش قرار بگیریم...


منبع:

1.راوی: مادر شهید حسین علی پور اسحاق، از رزمندگان گردان حمزه سید الشهداء،  تولد:1/7//1346- اندیشمک  شهادت:21/9/1360- عملیات طریق القدس محل دفن: اندیمشک (قطعه قدیم)

 

۱۰
آذر


بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی پیش یکی از دوستانم پرسیدند، شما که اینقدر از سبک زندگی اسلامی دم می زنید، اصلا کتابی در این مورد نوشته شده؟ ما چجوری سبک زندگی اسلامی رو یاد بگیریم که بتونیم رعایتش کنیم؟

گفتم اتفاقا کتاب های زیادی در این مورد نوشته شده و چند موردش رو بهش معرفی کردم.


http://images.khabaronline.ir/Images/news/Larg_Pic/19-12-1391/IMAGE634984244411247148.jpg

 امروز یکی از مهمترین این کتاب ها رو میخوام بهتون معرفی کنم. کتاب مفاتیح الحیاة،که اثر ارزشمند علامه جوادی آملی است.

این کتاب به چهاربخش تقسیم بندی شده:

1. ارتباط انسان با خود

2. ارتباط انسان با دیگران

3. ارتباط انسان با طبیعت

4. ارتباط انسان با حیوانات

در این کتاب از احادیث معتبری استفاده شده. احادیثی کاربردی که عمل کردن به اون ها باعث زندگی بهتر برامون میشه.  اگه واقعا قصد داریم سبک زندگیمون اسلامی باشه و جامعه مون رو تبدیل به اون مدینه فاضله آرمانی کنیم، بهتره این کتاب رو مطالعه کنیم و به احادیثش عمل کنیم. امام باقر علیه السلام می فرمایند:

آنکه به دانسته هایش عمل کند خدا آنچه نمی داند را به او یاد می دهد1.

http://safirfilm.ir/wp-content/safirclip/images/life-style/After%20Bath.jpg


برای دانلود مفاتیح الحیاة کلیک کنید.

معرفی کتاب های بیشتر در مورد سبک زندگی اسلامی اینجا

منبع:

1.بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 189: مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللهُ ما لَم یَعلَم.

۰۹
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی حرفه ها مسئولیت سنگین تری نسبت به دیگران برعهده دارند. چون مردم حرف های اون ها رو باور می کنند. مثلا روزنامه نگارها. اگر بخاطر اغراض سیاسی یا بهره برداری های حزبی حرف ها رو اشتباه منتقل کنند یا اینکه سر و ته بعضی حرف ها رو بزنند و مطلب رو نصفه نیمه به خورد مخاطبان بدهند یا حتی مطلب درستی رو در زمان نامناسبی منتشر کنند، حتما باید پاسخگوی اعمالشون باشند؛ چون با این کار باعث می شن که مردم از کسی متنفر شوند یا به طور اشتباه به شخصی اعتماد کنند یا حتی دشمن رو امیدوار کنند.


http://uupload.ir/files/f652_ghol_sadid.jpg

خداوند در قرآن می فرمایند:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً : ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن استوار برانید1.

در این آیه خداوند از مومنین می خواهند که تقوا داشته باشند و سخن درست و مطابق با واقع بگویند. طوری صحبت نکنند که نیمی از واقعیت را بگویند و نیمی از آن را پنهان کنند. از ویژگی های قول سدید این است که حرف مطابق با واقع، در زمان مناسب و دور از فساد و دو به هم زنی و برای خدا باشد، نه بخاطر حب و بغض های خودمون. اصولا هرجا که قید برای خدا رو در کارهامون رعایت کنیم، اون کار درست و حساب شده خواهد بود.

انگار خدا در این آیه یکی از شرایط رعایت تقوا را قول سدید معرفی کرده. پس اگر می خواهیم تقوا را رعایت کنیم باید مواظب صحبت کردن هامون هم باشیم.

نکنه گاهی به خاطر دنیای دیگران، آخرت خودمون رو به باد بدیم. سعی کنیم، تمرین کنیم برای خوب بودن.

ان شاالله که تمامی صحبت هامون از نوع قول سدید باشه.



حجة الاسلام و المسلمین پناهیان در این زمینه سخنرانی زیبایی دارند، میتونید در اینجا بخونید.

منبع:

1. سوره احزاب، آیه 70 و سوره نساء، آیه 9